عمربن خطاب (انحرافات)
کشکول ماه نشان

گفت فتنه را دوست مي‏دارم و از حق گريزانم، شهادت به ناديده مي ‏دهم. دستور زندان داد. حضرت علي(ع)امر به آزادي كرد و عمر گفت چرا؟ فرمود: مرادش از فتنه أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَة[انفال/28].
و مرادش از حق، مرگ. و شهادت به ناديده، شهادت به پيغمبر اكرم(ص)است. عمر گفت:اللّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ[انعام/124].
3 ـ در حديث ديگر همين مضمون به اضافه اينكه مرد گفته بود: "تصديق يهود و نصاري مي‏كنم و اقرار به چيزي كه خلق نشده است مي‏كنم." در اين قضيه عمر فرستاد حضرت علي(ع)حاضر شود. حضرتش سه گفته حديث بالا را جواب داد و 2 جمله تصديق يهود و نصاري را فرمود: "مرادش از تصديق اين آيه است:وَ قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصاري عَلي شَيْءٍ وَ قالَتِ النَّصاري لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلي شَيْءٍ[بقره/113].
و اين مرد كلام هر دو را تصديق مي‏كند و مرادش از خلق نشده، روز قيامت است كه هنوز خلق نشده، اقرار مي‏كند." عمر در اين داستان گفت:أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ مُعْضِلَةٍ لا عَلِيَّ لَهَا
2. انحرافات فقهي
مردي در نزد عمر دعائي كرد:اللهم اجعلني من القليل عمر گفت: "اين چه دعائي است؟" مرد گفت:وَ قَليلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُور[سبأ/13].
عمر گفت:كُلُّ النَّاسِ أَفْقَهُ مِنْ عُمَرو في لفظ الزّمخشري:كلّ النّاس أعلم من عمر
زني از دوري كردن شوهرش از هم خوابي و مشغول بودنش به عبادت و نماز و روزه در شب و روز به عمر شكايت كرد. عمر گفت: "بسيار شوهر خوبي است." كعب حاضر بود و اعتراض كرد. عمر گفت: "تو حكم كن." كعب گفت:أحلّ الله من النّساء مثني و ثلث و رباع هر 4 شب را يك شب بايد هم خوابي كني. البته اين حكم پس از احضار شوهر بود. خلاصه عمر خشنود شد و او را والي بصره كرد و گفت: "تو بهتر از من مي‏ فهمي"
حديثي است كه عمر در ركعت اول نماز مغرب حمد و سوره را نخواند و در ركعت دوم 2 مرتبه حمد و سوره را قرائت كرد و بعد 2 سجده سهو كرد.
در حديث ديگري 2 سجده سهو را قبل از سلام گفت.
در حديث ديگري كه بار ديگر در نماز مغرب عمر در ركعت اوّل حمد و سوره را نخواند و به كلي غافل شد. بعد از نماز به او گفتند، گفت: "قافله ‏اي به شام فرستاده بودم، فكرم در نماز به هواي آن بود و در فكرم مي‏ گذارندم كه وارد شام شدم. اثاثيه را دانه دانه فروختم. خلاصه حواسم به نماز نبود" و نمازش را اعاده كرد.
عمر گاهي كه حمد و سوره را فراموش مي‏ كرد، در عوض ركوع و سجود را طولاني انجام مي‏داد. خلاصه هر وقتي جوري عمل مي‏ كرد و كارهاي عبادي او پايه و اساسي نداشت. اجتهادات وقتيه بود.
دو نفر نزد عمر و از طلاق;كنيز سؤال كردند. بلد نبود. پا شد با آن دو نفر رفتند تا وارد مسجد در حلقه مردم شركت و از مرد اصلعي پرسيد. آن مرد با انگشت سبابه و وسطي اشاره كرد. يعني 2 بار. آن 2 مرد سائل گفتند عجبا ما براي مسأله نزد خليفه مسلمين آمديم، نمي‏دانست. اكتفا كرد به مرد اصلعي آن هم با اشاره او. عمر
شبي در كوچه ‏هاي مدينه گردش مي‏كرد، صدايي شنيد. بر بام آمد. مردي ديد كه كنار زني نشسته و شرابي در جلو اوست. زن مي خواند. فرياد زد: "چرا گناه مي‏كني؟"
صاحب خانه گفت: "من يك گناه كردم و تو سه گناه: تجسّس كردي، بر بام خانه من آمدي، وارد منزل شدي و سلام نكردي". عمر گفت: "من حرفي نمي‏زنم، تو هم حرفي نزن."
3. انحرافات درقضاوت
ـ زني را نزد عمر آوردند. آبستن بود اعتراف به زنا كرده بود. دستور سنگسار داد. حضرت علي(ع)او را ديد و برگردانيد و فرمود: "بچه در شكم او چه كار كرده؟ چرا دستور رجم دادي؟ شايد مادر در اثر ترس اعتراف كرده باشد." گفتند: "بله او را ترسانديم، اعتراف كرد." فرمود: "مگر نمي‏دانيد كه پيغمبر(ص)فرمود حدّ جاري نيست بر اعتراف ‏كننده ‏اي كه از ترس اعتراف كرده باشد و اين زن از ترس اعتراف كرده و لذا صحيح نيست و نبايد سنگسار شود." عمر گفت:عَجَزَتِ النِّسَاءُ أَنْ يَلِدْنَ مِثْلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع)، لَوْ لا عَلِيٌّ لَهَلَكَ عُمَرُ[كشف ‏اليقين، ص63].
در داستاني نظير همين، حضرت ضامن زني شد تا وضع حمل كرد، بعد او را سنگسار كردند.
4. بدعت هاي عمر
1 ـ از پسر عمر نقل شده كه خليفه به اذان ‏گو گفت در اذان صبح حي علي خير العمل را نگو.
2 ـ عمر بالاي منبر مي‏گويد: "3 چيز حلال را من حرام كردم. متعه زن، متعه حجّ،حي علي خير العمل"
3 ـ عمر دستور داد نافله ماه رمضان را چهار ركعتي با جماعت بخوانند و اين عمل نه در زمان پيغمبر(ص)و در زمان ابوبكر، سابقه نداشت.
4 ـ عمر دستور داد در نماز ميّت چهار تكبير بگويند و بعد مذاهب اربعه پيروي كردند.
5 ـ عمر گفت حق الْمُولَّفَةِ قُلُوبُهُمْ[توبه/60].
را كه صريح قرآن است، حذف كردند.
6 ـ عمر گريه بر نومردگان را قدغن كرد. حتّي نگذاشت عايشه براي پدرش گريه كند. در مجلس ترحيم ابي ‏بكر كه از طرف عايشه بود، شخصي فرستاد به نام هشام كه جلوگيري كند. خواهر ابي‏ بكر آمد، عمر با تازيانه به او زد كه چرا گريه كردي؟ و زن‏ها را متفرّق كرد. اين عمل تازيانه عمر به داغداران در زمان حضرت رسول(ص)تكرار مي‏ شد. حضرت رسول(ص)نهي مي ‏فرمود كه بگذار گريه كنند.
وقتي جنگ اُحُد تمام شد، زنان به كشتگان خود گريه مي‏ كردند. حضرت فرمود، كسي نيست بر حمزه(ع)گريه كند. لحظه ‏اي استراحت فرمود، بيدار شدند، ديدند زنان بر حمزه(ع)گريه مي ‏كنند، آفرين گفت.
در گريه حضرت رسول(ص)بر مرگ و شهادت اصحاب و اقوام خود، رواياتي زياد است.
7 ـ عمر مقام ابراهيم(ع)را كه چسبيده به خانه خدا بود، عقب آورد.
8 ـ عمر دستور داد ميزباني كه براي تهيه آب رفته بود و مار او را گزيده و مرده بود ديه آن را به مهمانان بدهند.
2. عمر در برابر اهل بيت
1. مخالفت با پيامبر خدا
27 ماه صفر حضرت رسول(ص)أُسامه كه جواني 18 يا 19 ساله بود را خواست و او را امير لشگر كرده و به محلّي فرستاد براي جنگ ولي عمر مردم را تحريك مي‏كرد. گاهي مي‏ گفتند أسامه جوان است و ما حاضر نيستيم در جنگي كه اميرش جواني است شركت كنيم.
حضرت رسول(ص)ناراحت شدند و با آن حال مريضي كه داشتند به مسجد آمده و بالاي منبر فرمودند: چرا ايراد به رياست أُسامه مي‏كنيد؟ او جواني والا است. چون پدرش. (شايد اين عمل حضرت(ص)در آخر عمر براي اين بود كه فردا جواني علي(ع)را بهانه قرار ندهند. ملاك در رياست، علم و تقوي و لياقت است، نه سنّ)
عمر در جواب حضرت(ص)كه در وقت شهادت فرمود قلم و كاغذي تهيه كنيد. درك كرد كه حضرت رسول(ص)مي‏ خواهند جانشين خود را كتبي كند. گفت قلم و كاغذ براي او نياوريد، او مريض شده و ياوه ‏گوئي مي‏كند.
عمر در مقابل حضرت رسول(ص): در جنگ تبوك مسلمان‏ها از شدت گرسنگي به امر حضرت(ص)خواستند شترها را بكشند، عمر مخالفت كلام پيامبر(ص)را كرد و زير بار نرفت.
12 ـ عمر اعتراض به صلح پيامبر(ص)كرد با اين كه اين صلح از طرف خداوند بود و بسيار براي اسلام نافع بود كه سوره "فتح" نازل شد.
2. خشم فاطمه (س) بر عمر
1 ـ وقتي عمر و ابابكر به عنوان عيادت حضرت فاطمه(سلام الله عليها)به ديدن او رفتند و تقاضاي عفو و بخشش كردند، حضرت فاطمه زهرا(سلام الله عليها)فرمود: "خدايا تو شاهد باش كه اينها مرا اذيت كردند و شكايتشان را به تو و رسولت خواهم نمود. هرگز از شما راضي نخواهم شد."
2 ـ عمر و ابابكر چندين بار تقاضاي ازدواج با حضرت فاطمه(سلام الله عليها)كردند، امّا پيامبر(ص)نپذيرفتند.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید امید وارم با پیروی وترویج معارف اسلامی در کلیه مراحل زندگی پیروز و سربلند باشید. @Asemaneabima
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان dosti و آدرس mahe14.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 548
بازدید کل : 61019
تعداد مطالب : 150
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1